پیشینه فرهنگی و تاریخی اصفهان
فرهنگ مردم و میراث فرهنگی اصفهان ریشه در تاریخ غنی آنها دارد. این شهر کویری که در مرکزیت ایران قرار دارد. سومین کلان شهر ایران به حساب می آید، دارای فرهنگ ها ، آداب و رسوم و سنت های مختلف است. اقوام متعددی در این شهر زندگی می کنند که هرکدام دارای مذهب خاصی هستند.
اصفهان در در طول تاریخ ایران یک بار در دوران پادشاهی سلجوقیان ( حدود 900 سال پیش ) و یک بار در دوران پادشاهی صفویان ( حدود 400 سال پیش ) پایتخت ایران بوده است و در دوران معاصر نیز لقب گرفته است ” پایتخت فرهنگی اسلامی ایران ” و در این دوران نیز شکوه و زیبایی خود را همچنان حفظ کرده است.
حفظ این لقب برای اصفهان ، قابلیت ها و توانایی های اولیه طلب می کرده است که اصفهان به خوبی این توانایی ها را داشته است. اکنون نیز با اقتدار تمام این القاب برجسته ی اصفهان است. میراث فرهنگی اصفهان می تواند یکی از عامل های زیبایی و رفت و آمد توریست های بسیار به این شهر باشد.

واضح است که شکل گیری فرهنگ عامه مردم اصفهان و موقعیت جغرافیایی این شهر ، متاثر از یکدیگر است. اصفهان در درازای تاریخ چندین بار مورد حمله ی دشمنان خود یعنی محمود افغان و تیمور لنگ و یا ظل سلطان قرار گرفته است. امیران و فرمانروایان با تدابیر امنیتی و روش های جنگی مخصوص به خود توانسته اند به خوبی این بحران ها را پشت سر بگذارند. آن ها توانسته اند از میراث فرهنگی اصفهان محافظت کنند.
اصفهان؛ یکی از شهرهای خلاق در میراث ناملموس سازمان یونسکو :
شهر اصفهان در آذر ماه سال 1394 به همراه شهر رشت به عنوان شبکه شهرهای خلاق جهان زیر نظر سازمان یونسکو پیوست. بر اساس این قانون شهر خلاق شهری است که توانمندی های شهروندانش باعث توسعه ی پایدار شهری آن باشد. این گفته کاملا درباره مردم اصفهان صادق است .
مردم اصفهان همواره در برابر شهر خود مسئول بوده اند. آن ها در جهت رشد و پیشرفت شهرشان تلاش می کنند و از میراث فرهنگی اصفهان با جان و دل محافظت می کردند. سخت کوشی این مردمان به همراه مدیریت اقتصادی مدیران این شهر باعث رشد روزافزون صنعتی و اقتصادی این شهر شده است.
فرهنگ عامه مردمان اصفهان و میراث فرهنگی اصفهان
در تعریف لغوی فرهنگ عامه به مجموعه اعمال و رفتاری گفته می شود که از نسل های گذشته برای یک ملت باقی مانده است. فرهنگ عامه دارای سه بعد است؛ بعد مادی ، بعد رفتاری و بعد گفتاری. بعد مادی شامل چیز هایی از قبیل ابزار ها، مسکن ، خوراک و پوشاک است.
بعد رفتاری شامل عرف ها عادات مردم ، شیوه های قومی و رسوم اخلاقی آنهاست و بعد گفتاری شامل داستان های مذهبی ، داستان های ذوقی ، مثل ها ، اشعار ، لالایی ها ، نوحه ها ، اشعار عاشقانه ، حکایات و فرهنگ لغت خاص آن مردم می باشد.

ثبت فرهنگ عامه از دوران پیشین در تاریخ جهان صورت می گرفته است. دوران اوج ثبت و نگارش فرهنگ عامه در ایران در زمان صفویه اتفاق می افتد. این اقدام در جهت حفظ و حراست از فرهنگ عامه و فولکلوریک مردم ما بسیار حائز اهمیت بوده است.
کتاب کلثوم ننه نوشته ی آقا جمال خوانساری و همچنین کتاب هایی از محمد علی جمالزاده و نیز امیر قلی امینی کتاب هایی هستند. این کتاب در دوران معاصر و در زمینه ی فرهنگ عامه نوشته شده اند و خواندن آنها بسیار توصیه می گردد.
فرهنگ عامه مردم اصفهان مانند میراث فرهنگی اصفهان به مثابه یک گنجینه تاریخی است و لازم است به آن توجه بیشتری گردد. برای مثال ویژگی غریب نوازی در فرهنگ اصفهانی ها خاص است و از طرفی نیز به منزله ی پاشنه آشیل آنها قلمداد می شود. گفتنی است در دانشگاه های اروپا رشته ای بنام ” دانش توده مردم ” تدریس می شود که معادل ” فرهنگ شناسی ” در جامعه ی ما است.
فرهنگ مادی و پوشاک مردمان اصفهان
لباس مردم اصفهان در گذشته نمایانگر سطح طبقه ی اجتماعی ، عوامل محیطی و مذهب افراد بوده است. اما امروزه به دلیل مدرنیته مردم اصفهان نیز به پوشیدن لباس های نو گرایش پیدا کرده اند. در گذشته ای حدود 400 سال پیش ، لباس مردان شامل یک شلوار گشاد مشکی و پیراهن رنگ روشن بوده است. آن ها این لباس را روی پیراهن جلقیه ای می پوشیدند و کلاه نمدی بر سر می گذاشتند. در فصول سرد سال نیز عبای بلند روی آن می پوشیدند و شال بلندی بر کمر می بستند .
لباس زنان نیز شامل یک دامن رنگ روشن غالبا قرمز بوده و آن ها را به همراه یک شلوار گشاد زیر آن می پوشیدند. هم چنین یک پیراهن بلند و گلدوزی شده که تا نیم قد آنها را می پوشانده است. زنان اصفهانی چارقد رنگی و یا سفیدی بر سر می انداختند و آن را زیر گلو محکم می کردند.
اگرچه این نوع پوشش کمرنگ شده است اما هنوز هم در روستاها و شهرستان های اطراف وجود دارند. مانند ابیانه و کاشان می توانید این نوع پوشش را بیابید. به نوعی این پوشش مانند میراث فرهنگی اصفهان برای مردم عزیز بود که الان می توانید در شهری مثل ابیانه باز هم از آن بیابید.

اخلاقیات و فرهنگ گفتاری یکی از مهم ترین میراث فرهنگی اصفهان
این بخش از مقاله را با حکایتی نغز از ابن بطوطه جهانگرد مراکشی آغاز می کنیم. ابن بطوطه که در سال 527 هجری قمری به اصفهان آمده بود اوضاع اجتماعی مردم اصفهان را اینگونه نقل می کند :
اهالي اصفهان مردمي زيبا روي اند. رنگ آنان سفيد و روشن و متمايل به سرخ است و شجاعت و بي باکي از صفات با ارزششان است. اصفهاني ها مردماني گشاده دستند. چشم و هم چشمي و تفاخري که ميان آنان در مورد اطعام و مهمان نوازي وجود دارد، منشأ حکايات غريبي شده است.
دست و دلباز بودن مردم اصفهان
مثلا اتفاق مي افتد که يک اصفهاني رفيق خود را براي اطعام دعوت مي کند و مي گويد:<<بيا برويم تا با هم نان و ماست بخوريم>> ولي وقتي او را به خانه مي برد، غذاهاي گوناگوني براي او مي آورد. بين جوانان مجرد اين شهر و گروه هاي آنان، رقابت برقرار است.
مهماني ها مي دهند و هر چه مي توانند در اين مجالس خرج مي کنند و محفلي عظيم با انواع غذاهاي مختلف فراهم مي آورند. حکايت مي کردند که يکي از دسته ها دسته ديگر را به مهماني خوانده و غذاي آنان را با شعله شمع پخته بود. دسته ديگر براي تلافي، در دعوت متقابلشان، براي تهيه غذا به جاي هيزم از حرير استفاده کرده بود.
نظر ارنست هولتز در مورد اخلاقیات و میراث فرهنگی اصفهان
ارنست هولتزر سفرنامه نویس آلمانی که در سال 183 میلادی به اصفهان سفر کرده بود. او در مورد اخلاق و رفتار اصفهانی ها و میراث فرهنگی اصفهان چنین می گوید:
رفتار و اخلاق مردم اصفهان با ساير شهرهاي ايران متفاوت است، به خصوص با شيرازي ها. اصفهاني ها زودباور، کم علاقه، زرنگ، نرم خو، مسخره چي، تا حدي متلک گو، خسيس و نزاع جو هستند. اما در مقابل، غيرتي، کوشا و باهوش مي باشند و پشتکار دارند.
نسبت به مردم شهرهاي ديگر در خرج، بيشتر مدارا مي کنند و البته مهمان نوازند. در کوچه و بازار هميشه شادند و زياد سر و صدا مي کنند. در ضمن در گردش و سواري براي خود آواز مي خوانند. آنهايي که متمکن هستند، آوازخوان همراه مي برند و آنها را با هدايا و خوش رفتاري تشويق مي کنند.
دلیل شهرت خساست مردم اصفهان چیست ؟
با این مقدمه به کلیات اخلاق اصفهانی ها آگاه شدیم. مردم اصفهان در همه جای ایران به خساست شهرت دارند اما این خصیصه بیشتر برای مزاح و خندیدن رواج دارد. بهتر است بگوییم مردم اصفهان حسابگر و دقیق اند. در میان این مردم شما کمتر شلختگی و کثیفی می بینید.
اصفهانی ها عادت دارند همیشه کنترل اوضاع زندگی شان را در دست داشته باشند در غیر اینصورت دچار آشفتگی می شوند. وسواس و استرس یکی از ویژگی های آنان است . اصفهانی ها در علوم ریاضی و هندسه و نظم و ترتیب استاد اند و این را در کاشی کاری های قرینه و بسیار استادانه، در بناها و کاخ ها و عمارات نقش جهان می توانید ببینید .
از طرف دیگر مردم اصفهان از انجام خرج های بیهوده که به نظرشان غیر ضروری بیاید خودداری می کنند. باید بدانید که آنان برای مهمان بسیار خرج می کنند و در مهمانی هایشان سنگ تمام می گذارند. همان طور که برای حفظ میراث فرهنگی اصفهان سنگ تمام گذاشتند.
نظافت و پاکیزگی مردم اصفهان
خصیصه ی اخلاقی دیگری که اصفهانی ها دارند نظافت و پاکیزگی زیاد آنها است. نمونه ی تمیزی و پاکیزگی را می توانید در میدان نقش جهان ببینید. از طرفی مردم اصفهان بسیار بلندهمت و کوشا و تلاشگر هستند. آنها در شرایط سخت با هم متحد می شوند و به جنگ بیگانگان و مبارزه علیه بحران ها می پردازند .
برخلاف خشکی ظاهری اصفهانی ها ، آنان بسیار طناز و بذله گو هستند. همیشه حاضر جواب اند و رک و بی پروا جواب می دهند. هوششان زیاد است و از اعتماد کردن پرهیز می کنند. در اطرافیانشان میان خودی و غیر خودی تفاوت قائل اند ولی فریبکارانه رفتار نمی کنند .
زبان اصلی مردم اصفهان فارسی اصیل است و فرهنگ گفتاری آنان بسیار زیبا و آهنگین و دل نشین است. زبان شناسان بر این باور هستند که لهجه های فلات مرکزی ایران دارای چند زیرشاخه است:
- لهجه در اطراف شهر کاشان: مناطق ابیانه ، جوشقان ، زفره
- گویش در پیرامون استان اصفهان: مناطق گز و سده و خود شهر اصفهان
- لهجه در مناطق نایین و انارو و خور و بیابانک
در شهر اصفهان علاوه بر زبان فارسی زبان های ارمنی (مناطق ارمنی نشین نظیر جلفا و حکیم نظامی )، عبری(مناطق یهودی نشین نظیر جوباره ) و گرجی( در شهرستان های فریدن و فریدون شهر )و گویش هایی مانند لری، بختیاری و زبان ترکی قشقایی صحبت می شود و این گویش ها مانند میراث فرهنگی اصفهان با ارزش است.
تاریخ لهجه ی اصفهانی
همانطور که پیش تر اشاره کردیم زبان مردم اصفهان زبان فارسی است و فارسی اصفهانی همان فارسی معیار است با کمی تفاوت در آواها ، ساخت واژه ها و واژه ها. در فارسی اصفهانی هم آهنگ سخن متفاوت است و هم آوای واژه ها. لهجه اصفهانی بازمانده و تغییر یافته ی زبان پهلوی از دوره پارسی میانه است و شما در آن کلماتی را می شنوید که در لهجه های دیگر استفاده نمی شود. لهجه اصفهانی از دوران ساسانیان در کنار زبان پهلوی وجود داشته است و می توان آن را گونه ای خاص از زبان پهلوی دانست که خاص منطقه ی اصفهان و نوعی میراث فرهنگی اصفهان است .
ویژگی های خاص لهجه ی اصفهانی
ویژگی خاص این لهجه اضافه کردن حرف ” س ” بجای است در آخر جملات است . البته لهجه اصفهانی که از آن سخن می گوییم شامل لهجه هایی است که در شهر اصفهان و شهرستان ها و روستاهای اطراف آن نظیر وانشان، قهرود ، کشه ، زفره ، سده ، جرقویه ، گز ، محلات ، گلپایگان و خوانسار می شود.در شهرستان هایی نظیر سده و گز و جرقویه رگه هایی از گویش باستانی پهلوی و اوستایی وجود دارد و در گویش آنها واژه های پهلوی یافت می شود .

پدر ادامه به مقایسه ی چند کلمه در فارسی معیار و فارسی اصفهانی می پردازیم : اَز تبدیل می شود به اِز، خورده است تبدیل می شود به خوردِس ، بس است تبدیل می شود به بَسِس و بریز تبدیل می شود به بیریز. برخی کلمات و اصطلاحات نیز در فارسی اصفهانی منحصر بفرد اند مانند : زُکیدن به معنای عجله کردن ، خارسو به معنای مادر شوهر یا مادرزن و عَنِک کردن به معنای مسخره کردن . ( گویش برای مردم این شهر مثل میراث فرهنگی اصفهان ارزشمند است )
کتاب بهینه التقاسیم فی معرفه الاقالیم نوشته ی ابوعبدالله محمدبن احمدالمقدسی که در سده ی چهارم هجری تالیف شده است ، قدیمی ترین منبعی است که در آن به لهجه اصفهانی اشاره شده است و در کتاب های معاصر نیز مثل: کتاب سر و ته یک کرباس یا اصفهان نامه تالیف محمد علی جمالزاده که در سال 1335 نوشته شده است ، به درستی به لهجه اصفهانی اشاره شده و کلمات آن را ثبت و ضبط کرده است.
چند خط از کتاب سر و ته یک کرباس یکی از میراث فرهنگی اصفهان
هوش و ذکاوت اصفهانیان صحبت امروز و دیروز نیست. اصفهانی از قدیم الایام به دانایی و کارشناسی و آزمودگی مشهور بوده است و بی جهت نیست که گفته اند :<< شاه را باید که باشد چار صف از چار جا تا بود ممتاز دایم بر سریر سروری >> << از هراتی مطرب از قزوین انیس و همزبان ، از صفاهان عامل از تبریز مرد لشگری >> و مگر نشنیده اید که خسرو پرویز را سیصد و هفتاد و سه سردار بود که دویست آنها اصفهانی بود.
مگر در تواریخ نخوانده اید که خلفا بیشتر عمال و کارگزاران درباری خود را ز مردم اصفهان برمی گزیدند. مگر ابومسلم اصلا اصفهانی نبود. می گویند مردم اصفهان دست و دلشان باز نیست و به اصطلاح خود اصفهانی ها کنس (با کسر کاف و نون مکسور) یعنی خسیس هستند ولی مگر جمال الدین وزیر معروف موصل که از کثرت جود و سجاوت به <<جواد>>معروف گردیده بود اصفهانی نبود. این مردمان آنقدر دست و دل باز هستند که تصورش را هم نمی توانید بکنید ، این مردم با جان و دل از میراث فرهنگی اصفهان محافظت نموده اند.
هدف ما
هدف ما از این مقاله آشنایی شما با میراث فرهنگی اصفهان و فرهنگ عامه ی مردم این شهر بوده است. از منابع بسیار خوب برای آشنایی با ادبیات بومی اصفهانی کتاب های هزار و یک سخن و داستان های امثال تالیف امیر قلی امینی مدیر روزنامه ی اصفهان است . در این کتاب که در سال 1299 در برلین به چاپ رسید نویسنده تلاش کرده است تا از حافظه ی عمومی مردم عام و پیشه وران و نوکران و درشکه چیان و کشاورزان استفاده کند.
برای کسب اطلاعات روزانه ، ارتباط با ما ، انتقادات و پیشنهادات و کسب اطلاعات در رابطه با ارگ جهان نما با ما همراه باشید.